-
به وقت گل پي معشوق و باده بايد رفتشاعر : اوحدي مراغه اي سوار عيش تراند، پياده بايد رفتبه وقت گل پي معشوق و باده بايد رفتدر آن بهشت به روي گشاده بايد رفتچمن بسان بهشتي گشاده روي طربيکي دو ره پي آن حورزاده بايد رفتبهشت خوش نبود بيجمال نازک ياربه بوي آن رخ چون سيب ساده بايد رفتز سيب ساده بود شاخها به موسم گلبزرگزادگي از سهر نهاده بايد رفتچون سر برون نهي از شهر و روي در صحرانشاط باده به سر در فتاده بايد رفتدر آن زمان که به عزم طرب شوي بر پايپياله وار بر ايستاده بايد رفتبراي کاسه گر