-
گر به دست آوريم دامن دوستشاعر : اوحدي مراغه اي همه او را شويم و خود همه اوستگر به دست آوريم دامن دوستهمچو آيينه با تو رو در روستآنکه او را در آب ميجوييکز تويي تو رشته تو برتوستتو تويي خود از ميان برگيرکه بسي کاسه سوده گشت و سبوستگر شود کوزه کوزه گرنه شگفتکه گهي صولجان و گاهي گوستهمه از يک درخت هست اين چوبالفتش را چو واو کردي هوستها، که اسم اشارتست از اصلتا تو آن مغز بر کشي از پوستانقلاب ضرورتست اين جاکه خرابات عشق در پهلوستمدتي توبه داشتيم، اکنونپاي در آب و جاي بر لب جوستمنشين تشنه، اوحد