-

لاله افيون در شراب انداختستشاعر : اوحدي مراغه اي نرگس و گل را خراب انداختستلاله افيون در شراب انداختستنافهاي مشک ناب انداختستاز رياحين چرخ در ناف زمينشور در مستان خواب انداختستنغمهي شيرين مرغان سحرنالهي چنگ و رباب انداختستعندليب از عشق گل در بوستانپيش ترک من نقاب انداختست؟شرم بادا لاله را! تا از چه روياز دل بريان کباب انداختستبر سر خوان غمش در هر طرفخود چه گفتم؟ کي صواب انداختست؟ترک من تيري نيندازد خطاخر بسي خر در خلاب انداختستسرو مرد قامت او نيست، ليکزهد ما را در عذاب انداختستعشقبازا