-
تا دل ما با تو کرد روي ارادتشاعر : اوحدي مراغه اي هيچ نيايد ز ما مخالف عادتتا دل ما با تو کرد روي ارادتعشق تو افزون شدست و مهر زيادتگر چه کم ما گرفتهاي تو ز شوخياز برمن تا برفتهاي به سعادترنگ سلامت نديدم و رخ شاديزنده نداند شدن به حشر و اعادتآنکه ز درد جدايي تو بميردگر تو قدم رنجه ميکني به عيادتداروي رنج خود از طبيب نپرسمهر که به تيغ غم تو يافت شهادتهمچو شهيدان تنش به خاک نپوسدپس به کنارم گرفت روز ولادتدايه بهمهرت بريد ناف دل منسر بنهادند زيرکان به بلادتچشم تو آنجا که دست برد به دست