-
بيار باده، که ما را به هيچ حال امشبشاعر : اوحدي مراغه اي برون نميرود آن صورت از خيال امشببيار باده، که ما را به هيچ حال امشبمرا نماز حرامست و مي حلال امشببه حکم آنکه ندارم حضور بيرخ دوستبدين سخن نتوان رفت در جوال امشبز باده خوردن اگر منع ميکنندم خلقولي چه سود؟ که دوريم از آن جمال امشبز عشرت و طرب و باده هيچ باقي نيستبلاي هجر نميکردم احتمال امشبگرم نه وعدهي ديدار باز دادي دلنکردمي نظر مهر در هلال امشبهلال، اگر نه چو ابروي يار من بوديتو نيز عاشقي، اي اوحدي، بنال امشبشينيدهاي