-
شايد از پير مغان هم ندهد بار مراشاعر : اوحدي مراغه اي ساخت اندر دل ما يار خراباتي جايشايد از پير مغان هم ندهد بار مرااندر آمد شب و تا صومعه، زين جا که منمز خرابات به جايي مبر، اي يار، مرامستم از عشق و خراب از مي و بيهوش از دوستراه دورست، درين ميکده بگذار مرارنديي کان سبب کم زني من باشددستگيري کن و امروز نگه دار مراجاي من دور کن از حلقهي اين مدعيانبه ز زهدي که شود موجب پندار مرابرتن از عشق چو پر فايده بندي دارمکه بديشان نتوان دوخت به مسمار مراگر از اين کار زيانم برسد، باکي نيستپند