-
گر وصل آن نگار ميسر شود مراشاعر : اوحدي مراغه اي از عمر باک نيست، که در سر شود مراگر وصل آن نگار ميسر شود مراتا آفتاب و ماه مسخر شود مراتسخير روي او به دعا ميکند دلماز بوي او دماغ معطر شود مراروزي که کاسهي سرم از خاک پر کنندبگذار تا دوديده به خون تر شود مراآن نور هر دوديده اگر ميدهد رضاکز دست او فعان به فلک بر شود مراهر ساعتم چنان کند از غصه پايمالليکن چه خارها که به دل در شود مرا!مشکل شکفته گرددم از وصل او گلياز تن شگفت نيست که لاغر شود مرااين درد سينه سوز، که در جان اوحديست <