-
تسویه حساب با اسید صبح از خانه بیرون میآید تا به محل کار خود برود.به نظرش هوا نسبت به روز قبل کمی خنکتر شده است.از این موضوع خوشحال میشود و تصمیم میگیرد امروز پیاده راهی محل کارش شود و از هوا لذت ببرد.
نسیم خنکی در فضا می پیچد و او در عین پر کردن ریه هایش از هوای مطبوع، دو طرف لباسش را به هم نزدیک تر می کند تا بدنش را گرم نگه دارد. هوای خوب و نشاط بچه هایی که به مدرسه می رفتند، او را هم به وجد آورده بود و