-
اي جهان را موسم آزادگي ايام توشاعر : انوري بنده کرده يک جهان آزاد را انعام تواي جهان را موسم آزادگي ايام توحلقهي گوش فلک حرفي و آن از نام توسرمهي چشم ملک گردي و آن از راه توگام بردارد نه بر وفق مراد و کام تودست تقدير آسمان را پي کند گر دور اوهفت اقليمت که باقي باد، هفت اندام توتو جهان کاملي اندر جهان مختصرتا ابد مقصور شد بر جنبش و آرام توجنبش فيض کرم وارام طوفان نيازغايت سيري خوش اندر عطاي عام توآز در آب و گل آدم نيامد تا نديدتا فلک زد بينيازي را علم بر بام توطبل بدخواه تو در زير