-
راحت چگونه يابم فضلست مانعمشاعر : انوري قصه چگونه خوانم عقلست وازعمراحت چگونه يابم فضلست مانعمکس را گناه نيست چنين است طالعمدر روي هرکه خندم از آنکس قفا خورمپيش عوام چون الف بسم ضايعمنزد خواص حشو وجودم چو واو عمرووينست جرم من که نه خائن نه طامعماينست عيب من که نه دورو نه مفسدمگر هست راضيم پس اگر نيست قانعمدر شغل شاکرم به گه عزل صابرمدر قطع معضلات چو شمشير قاطعمدر حل مشکلات چو خورشيد روشنميار موافقم نه کي خصم منازعمبر عقل و پاک دلي فضل من گواستکه جنگ و صلح برد ره به سوي شادي و غممکوش تا