-مسعود قادری آذر- مرگ جوجه ها از زمانی آغاز شد که خواهر بی محابا از پله ها پایین آمد. خواهرِ بزرگ از روی جوجه ی خواهرِ کوچک رد شد و اثری که بر جای گذاشت، محتویات همان تخم مرغی بود که جوجه از آن درآمده بود، همراه تعدادی پَر. شش بچه بودیم و شش جوجه رنگی از شش رنگ مختلف برایمان خریده بودند. مال من زرد بود. شاید هم قرمز یا بنفش. اما سبز نبود. جوجه ی سبز مال برادر وسطی بود که کارش درست بود. جوجه ها یکی یکی سقط شدند. یکی را گربه خورد، یکی را همسایه برد، یکی مرض لاعلاج گرفت، آن یکی گم شد. جوجه ی سبز سخت جان بود و خوش شانس که صاحبی همچون وسطی داشت. خانواده اسباب و طاقت نگهداری از جوجه ی سبز را نداشتند.
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان