-به گزارش تنگستان نما، به نقل از "کوگانا"، حال که عقربه ها را می نگرم لحظه ها چهل روز از غروب پرفروغ تو را نشان می دهند؛ ما هر روز در روزمرگی های خود دفنیم، چهل روز جای به ظاهر خالی تو را قابی متجلی می کرد ... و حال نگاه به قاب مانده من می ماند و هزاران حرف ناگفته تو و اینک این واژه های من و ما در حسرت شنیدن آن هزاران حرف ناگفته و این حروف من و ما چه حرف هایی دارد؟! بماند برای فصل باران و برای یاران ... از خود می پرسم در کجا ایستاده ایم؟ من بهتر تو را می بینم یا تو بهتر مرا نظاره می کنی! و با آن نگاه خواندنیت از چشمانت می خوانم که می گویی:« افسوس ای جوان » صدایی در شهر طنین
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان