-سی و دو سال پیش وقتی داشت می رفت مادر پشت سرش آب ریخت، آب که ریخت بند دلش به یک باره پاره شد مثل قطره های آب که یک دفعه در هوا پخش شدند و آرام در دل خاک کوچه فرو رفتند. صورت مادر باران زده شد از بارش دیدگانش و پدر هم در حالی که با حرکت دانه های تسبیح که یکی یکی از بین انگشت های دست راستش می لغزید و مسیر کوتاهی را طی می کرد و کنار سایر دانه ها می نشست آرام در، دل پسر را به خدا سپرد. اینجا اصفهان، سرزمین لاله ها و آلاله ها، سرزمین من و تو و دیار مردان مردی است که مردانگی را با رفتن برای وطن، زیبا معنا کردند. وقتی لابه لای کوچه پس کوچه های شهر قدم بزنی بی شک خانه هایی را پیدا خواهی کرد که دیوارها
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان