-
گلشن طاها نويسنده:محمدحسین غروی اصفهانی بهار آمد هوا چون زلف یارم باز مشکین شد زمین چون رویش از گلهای رنگارنگ رنگین شد نگارستان چینی شد زمین از نقش گوناگون چمن رشک ختن از یاسمین وز بوی نسرین شد دلِ آشفته شد محو گلی از گلشن طاها اسیر سنبلی از بوستان آل یاسین شد چه گویم از گل رویش؟ مپرس از سنبل مویش ز فیض لعل دل جویش مذاق دهر شیرین شد به میزان تعادل با گل رویش چه باشد گل که با آن خرمن سنبل کم از یک خوشه پروین شد جمال جانفزای او ظهور غیب مکنون بود دو زلف مشکسای ا