-به گزارش زنگ اول ، به نقل از راه دانا روز مصاحبه اندکی تاخیر داشتیم و به محض ورود با تشر آن چنانی گفت: اگر کمی دیرتر می آمدید، در را رویتان باز نمی کردم! شوکه شدیم! همیشه فکر می کردم که ممکن است با یک پیرمرد بد اخلاق روبرو شوم و راستش خودم را تا حدی آماده کرده بودم؛ اما با یه لبخند ملیح بر لب خود همه چیز را تغییر داد؛ گفت: شوخی کردم! قدمتان روی چشم، بفرمایید داخل. همین جملات باعث شد یخ گفتگوی ما همان لحظه ورود آب شود و چند ساعتی که میهمان استاد بودیم، بشود خاطره ای تکرار نشدنی ... آنچه در ادامه می خوانید مشروح گفت وگوی خبرنگار شبکه اطلاع رسانی راه دانا با داریوش اسدزاده است: تجربه به ما ن
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان