-گروه اجتماعی « تیتریک »، به نقل از نگارانه؛ میخواهم یک روز بتوانم . می خواهم یک روز وقتی صف بلند بیمارها ی پشت در اتاقم تمام شد و به آخرین مریض لبخند زدم ؛بتوانم بی خیال روپوش سفید توی تنم شوم ٬ دکمه های بیرنگش را یکی یکی باز کنم ؛ درش بیاورم وبرای همیشه بگذارمش روی چوب لباسی تک محوره ی نصب شده روی دیوار ٬ آنوقت بنشینم روی صندلی چرخ دار چرمی پشت میزم ٬آنرا ریز ریز تکان دهم ٬ دکمه ی گرد تلفن را با خودکارم فشار دهم و به منشی ام بگویم :»لطفا یک قهوه .« منشی قهوه را بیاورد ٬بخار رویش برقصد ٬ باد کولر بزند به روپوش سفید و بخار قهوه وچند شاخه ی موی افتاده روی گونه ام .موها را کنا
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان