-وارث : آنچه می خوانید روایت لحظات آخر حیات دنیوی شهید علی اکبر پروری رزمنده ی تیپ 58 مستقل تکاور ذوالفقار از بابل است که همرزمش بیان می کند. رزمنده ای که سرش رفت اما قولش نه! ترکش خمپاره به شکمش خورده بود و کم کم از حال می رفت. ثانیه های آخر زندگی اش به سرعت سپری می شدند. سری چرخاند و هم سنگرش را دید که نگران و مضطرب در کنارش نشسته بود. یادش آمد به برادر کوچکش (رضا) قول داده بود که او را به مسافرت خواهد برد. نمی توانست به قولش عمل نکند، این در مرامش نبود. اما حالا چگونه می توانست؟ دوباره به هم سنگرش نگاهی انداخت، هنوز نگرانی در چشمانش موج می زد. قولش را با هم سنگرش در میان گذاشت و وصیت ک
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان