- به مناسبت ایام بازگشت آزادگان به میهن
از تشنگی اسیر شدم/ مادرم گفته اگر اسرا را بزنم حلالم نمیکند
یک سرباز آمد پشت پنجره اولی و صدایم کرد «عبدالمجید.» جلو که رفتم، گفت «عبدالمجید»، دیدی من نمیزدم؟» خودش بود، همان که نمیزد. شنیده بودم شیعه است. گفتم «بله، دیدم.» گفت: «مادرم گفته اگه شماها رو بزنم، حلالم نمیکنه.»