-
بيماري شيشه شير از لحظهاي كه روي صندلي دندانپزشكي مينشيند، آرام و قرار ندارد. از سر و كول صندلي بالا ميرود با ساكشن، دندانهايش را جاروبرقي ميكشد و تندتند براي اينكه به او آمپول نزنيد، داستان دوستش را كه در دندانپزشكي به او آمپول تزريق شده و او خوابيده و ديگر بيدار نشده(!) برايتان تعريف ميكند. تا نگاهش ميكني، نگاهش را ميدزد. وقتي به او ميگويي: «سلام، كوچولوي شيطان!»، ميخندد و مي&zwn