-
حکايت شاه شاه ثروتمند موقعي که ما به ملاقات هيتلر رفتيم، آقاي محتشم السلطنه اسفندياري هم حضور داشت. هيتلر، با من و اشرف و شمس، دست داد و از من، حال و احوال رضا را پرسيد. از طرف سفارت ايران، يک مرد جوان، به عنوان ديلماج حضور داشت که مطالب هيتلر را براي ما و حرف هاي ما را براي هيتلر ترجمه مي کرد. اگر اشتباه نکنم، اين مرد جوان، جمالزاده، پسر سيد جمال واعظ اصفهاني بود که بعدها نويسنده معروفي شد. ما براي هيتلر، چند هديه برده بوديم که عبارت بود از دو قطعه ق