-اصله خانه ما تامدرسه خیلی طولانی بود و بضاعت پرداخت کرایه نداشتم لذا مجبور می شدم پیاده مسیر مدرسه را طی کنم و همیشه بعد از زنگ می رسیدم و بچه ها وارد کلاس شده بودند و از صف در حیاط مدرسه خبری نبود تادلیلی باشد. که از دست معلم ناظم خیلی کتک بخورم وهر روز کف دستهایم رابرای فرود آمدن ترکه ها با نفسهایم گرم کنم و آماده نمایم ویا جلوی درب کلاس وقتی انگشت برای ورود بالا می برم پیه خنده تمسخر آمیز همشاگردیها و پس گردنی تحقیر آمیز معلم را بر تن بمالم !. آرزو کردم معلم شوم و از میان همه آرزوهای کودکی ام همین میسر شد و به آن دست یافتم ! کاش مرا کتک نمی زدندتا آرزوهایم را در جای دیگری جستجو کنم با خودم
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان