- زخمی سربلند دوران ها/ناگفته های همسر شهید عباس دوران پس از 31 سال استانها > فارس - "نه قبر و مزاری که عصر پنج شنبه ها و صبحهای جمعه راه بگیری و بروی و گلابی بپاشی و یک دل سیر گریه کنی و نه دل خوشی که بتوانی یک لحظه خودت را از داغی که دیده ای رها کنی.
نرجس مکاری زاده-21 ساله بودم که عباس شهید شد. من ماندم و یک پسر که ۹ ماه را هم تمام نکرده بود.
بعد از شهادت عباس دوران، شش سال تمام من بودم و دوران بی خبری از زندگی ام ، از حال و روزم و از فرزندم. امیررضایم را مادرم بزرگ کرد. در آن شش سال برای پسرم مادری چندانی نکردم.
عباسم رفته بود و من ماندم و خاطرات ۳ سال
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان