-دعاي فرج
من در قلب هاي کوچک تان، خانه اي بزرگ دارم؛ خانه اي که ديوارهايش به رنگ گل ياس است. فرش هايش از جنس لطيف ريحان و اطلسي.يک نفر از شما، جمله هاي زيبايم را دارد مي خواند. شما سکوت کرده ايد. صداي زيباي او در حياط مدرسه تان، به پرواز درآمده است، انگار درخت هاي مدرسه هم به احترام او ساکت شده اند. او مرا آرام و دوست داشتني مي خواند:صلواتک عليه و علي آبائه...او از خدا مي خواهد که بر مهدي عزيزمان و پدران پاکش درود بفرستد.من به خودم مي گويم: چقدر بزرگ و عزيز هستم که شما هر روز صبح، حرف