-اسيري که عراقيها دستش را شکستند هر هفته عراقيها يک جورهايي جشن بزرگي راه ميانداختند و به بهانههاي واهي، کتککاري ميکردند.نماز خواندن در آسايشگاه، مقابل چشم عراقيها جرم داشت؛ بايد کنج خلوت پنجرهها نماز ميخوانديم که عراقيها نبينند. سجود، رکوع و نيايش ممنوع بود. کسي حق نداشت دستهايش را به نشانه تسليم در برابر خداوند بالا ببرد. انسان بودن را از ما گرفته بودند. اصلاً همه چي ممنوع بود.
شب بود. شعبان نائيجي، از بچههاي گردان «يا رسول (ص) »، اهل شهر هزار سنگر آمل، رفيق سا