-ناله و افغانبار الاها سیر شد از زندگانی جانم امشب تنگ گردیده دلم از دوری طفلانم امشب
چهارده سال است بی جرم و گنه زندانیم من كن خلاصم دیگر از این گوشه ی زندانم امشب باز كن زنجیر از پایم مسیب طی شد عمرم گوشه ی زندان من بی كس بتو مهمانم امشب رو صبا اندر مدینه خواهرم معصومه را گو جان بابا از فراق روی تو گریانم امشب من كه می میرم رضا جان گر بیایی گر نیایی می كشد هجر توام آخر تو را میدانم امشب این چه زهری بود هارون بر من دور از وطن داد كز شرارش بر سما شد ناله و افغانم امشبم