-شما اصلا مرا می شناسید؟نه ، من به حسینیه كه می روم اگر بچه باشد حواسم می رود دنبال بچه ها، اینقدر من دوست دارم بچه ها را . بعضی وقتها وقتی كه صحبت می كنم می بینم كه بچه ای گریه می كند یا بچه ای دارد دست تكان می دهد ، یا به من اشاره می كند ، حواسم می رود به بچه.....
شما اصلا مرا می شناسید؟ اگر ما یكی دو روز به خانه شان نمی رفتیم ، وقتی می آمدیم می گفتند : "كجاها بودید شما ؟ اصلا مرا می شناسید؟ " یعنی اینطور مراقب اوضاع بودند. من بچه خودم را ، فاطمه را ، بعضی اوقات می بردم . یك