- احمدینژاد، جفت پوچ
احمد غلامی در روزنامه شرق نوشت: استاد گل یا پوچ بود. دورتادور سنگر مینشستیم و مشتهایمان را روبهرویش میگرفتیم. دو مشتمان را توی دستهایش میگرفت و زل میزد به چشمهایمان، بعد آرام میگفت: «دست چپ پوچ» و دست راست را همانطور روی هوا نگاه میداشت و خیره نگاه میکرد. بقیه مشتهایشان را جلو نگاه داشته و منتظر قضاوتش بودند. یکدفعه بدون هیچ مقدمهای بیآنکه نوبت بعدی رسیده باشد به سمتش میرفت و با قاطعیت میگفت: «جفت پوچ» مشت همه را باز میکرد و به گل میرسید. اگر بگویم اشتباه در کارش نبود دروغ گفتهام اما بهندرت اشتباه میکرد. یکی از برادرهایش در جبهه
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان