-
مداد رنگي با مداد زرد هواي آفتابي را كشيدم. خورشيد خانم به من لبخند زد. با مداد آبي درياي آبي را كشيدم. و بعد يك قايق چوبي. خودم توي قايق نشستم. اما قايقم روي آب حركت نمي كرد. بيرون آمدم و با مداد قهوه اي دو تا پارو كشيدم. سوار قايق شدم و با قايق پارويي روي آب بالا و پايين رفتم. خورشيد خانم از آب بالا برايم دست تكان داد. چه روز خوبي بود آن روز!
م