-
هديه فرشته ي چشم عسلي، توي آسمان چهارم ، روي صندلي کوچک خودش نشسته بود . سرش را گذاشته بود روي زانوهايش و دور و بر خودش را نگاه مي کرد . هر کدام از فرشته ها سرشان به کاري گرم بود. بعضي ها تند تند کارهاي شان را مي کردند تا از بقيه عقب نمانند؛ اما فرشته ي چشم عسلي بي کار بود. خيلي وقت بود که هديه اي از زمين برايش نيامده بود. کار فرشته ي چشم عسلي اين بود که هر وقت کسي از خدا تشکر مي کرد، سبدي پر از نور براي فرشته مي آمد و فرشته ي چشم عسلي سبدهاي پر نور زيبا را جمع مي