-
نظريه ناجابه جايي در ريسمان نويسنده:فرشاد اشکبوس با خنده اي که مثل هميشه بر لب داشت وارد آمفي تاتر دانشکده شريف شد. پيراهن و شلوار ساده اي بر تن داشت و با قدي بلند که نگاه ها را معطوف خود مي نمود و با قهقه اي گفت امروز روز بزرگداشت منه و خنده او و در پي آن حضار صدايش را شکست و پس از فروکش نمودن صداي حضار دوباره اين کلمات را بر لب راند. اين شخص که بزرگداشت خود را به راحتي به سخره مي گرفت