-
از دالانهاي چت تا راهروهاي دادگاه نويسنده: طاهره براتينيا روي صندليهاي راهرو دادگاه كه نشسته بود، به اولين لحظهاي فكر كرد كه احساس كرده بود بهش علاقهمنده. هر چه فكر كرد، اون آدمي كه توي اون لحظه عاشقش شده بود، با ايني كه الان جلوي چشمش ميديد، كلي تفاوت داشت. توي ذهنش شاهزاده سوار بر اسب ساخته بود كه با جمله بنديهاي قشنگش سري تو سرها داره و توي كار موفقه. از اينكه همه توي سايت دوستش داشتند، فك