-
داستان؛
قصه جالب خاله سوسکه
به گزارش سرویس کودک جام نیوز، یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود.... یه خاله سوسکه قشنگی بود که یه روز پیراهنی از پوست پیاز، روسری از پوست سیر، چادری از پوست بادمجان و یه جفت کفش خیلی قشنگ از پوست سنجد دوخت و پوشید و بیرون رفت. رفت و رفت و رفت تا به بقال رسید. بقال گفت: خاله سوسک پا ک