-غریبانه ترین سنگ قبر یک شهید خانم عابدینی به شهناز میگوید: در این لباس خیلی قشنگ شدهای، ولی این لباس چه تناسبی با وضعیت جنگ و گریز فعلی ما دارد؟ شهناز جواب میدهد: وقتی انسان خیلی خوشحال است، بهترین لباسهایش را میپوشد. من چنین حالی دارم...
مادرش این گونه روایت می کند که: پنج ساله بود که از دزفول به خرمشهر آمدیم. در شش سالگی هر روز با بلم از کوت شیخ به این طرف شهر میآمد و به مدرسه طیبه میرفت. همیشه دوست داشت چادرش را بپوشد و کنارم به نماز بایستد. هرچه ا