-پرنده ای دركلاس
بچههای كلاس سوم دبستان ، زنگ اول علوم داشتند و قرار بود كه امروز خانم معلم از آنها درس بپرسد. برای همین بعد از مراسم صبحگاهی وقتی به كلاس آمدند همگی تندتند مشغول ورق زدن كتابهایشان شدند تا بیشتر آماده شوند. مهسا كوچولو خیلی میترسید و نگران بود كه نكند یك وقت خانم معلم از او درس بپرسد، چون دیروز به جای درس خواندن تمام وقتش را مشغول بازی و تماشای تلویزیون بود و اصلا به فكر درس نبود و حالا آمادگی لازم را نداشت. مدام خودش را سرزنش میكرد و توی دلش میگفت «كاش درسم را خوانده