-تأثیر موعظه (نخونی از دستت رفته)
غروب بود و طبق معمول هر شب گلتاج خانم، خانم نسبتاً مسن محله، داشت از مسجد برمی گشت. در همین حال نوهاش از راه رسید و با کنایه بهش گفت: "مامان بزرگ، امشب حاج آقا براتون چی موعظه کرد؟"خانم پیر مدتی فکر کرد و سرش رو تکون داد و گفت: "عزیزم، اصلاً یک کلمه اش رو هم نمی تونم به یاد بیارم!"نوه پوزخندی زد و بهش گفت: "تو که چیزی یادت نمیاد، واسه چی هر شب میری مسجد؟!"مادر بزرگ تبسمی بر لبانش نقش بست. خم شد سبد نخ و کامواش رو خالی کرد و داد دست نوه و گ