- پسری که برای زندگی در کنار پدر و مادرش باهم، نقشه ای کشیده بود، در دادگاه آن را بیان کرد.
در شعبه 268 دادگاه خانواده پسربچهای روی نیمکت نشسته و زن و مردی هم در کنار او ایستادهاند. قاضی، پرونده آنها را باز میکند و پس از لحظهای بررسی رو به مرد جوان میکند و میگوید: چرا میخواهی حضانت فرزندت را از مادرش بگیری؟ مگر خودت چهار سال پیش قبول نکردی که پسرت با مادرش زندگی کند؟ مرد جوان پاسخ می دهد: آقای قاضی این موضوع مربوط به چهار سال پیش بود. آن زمان وقتی دیدم که همسرم به من التماس می کند که حضانت فرزندمان را به او بسپارم، دلم برایش سوخت و با خودم گفتم او مادر است و نمی تواند از پسرش جدا
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان