-
يا ابوفاضل(ع) شاعر: احمدطاوسيان همه مجنون رخ ليلايند محو آن سلسله ي زيبايند دسته دسته سوي دلبر آيند تا که سر بر کف پايش سايند ساقي از جام وفا مي ريخت از خم عشق پياپي مي ريخت موسم عيش و طرب باز آمد جلوه اي ز آن مه طنّاز آمد عشق را قبله گه راز آمد مولد ساقي جانباز آمد شور و حالي همه در سر داريم عرض تبريک به حيدر داريم موسم مستي ديگر شده است فصل غم هاي دلم سر شده است بزم جانانه ي دلبر شده است جشن سقّاي دلاور شده است ساقيا مي بده از ساغر هو مست مستم