-
مهمانهاي ناخوانده تهيه و تنظيم: محمدرضا شريفي پور «براساس نامهاي از امير» براي هزارمين بار، بليتهاي سفر ماهعسل را از توي جيبم درآوردم و وقتي از بودنشان مطمئن شدم، نفس راحتي كشيدم. وقتي از اتوبوس پياده شدم و چشمم به ايستادگاه دم خانه افتاد، جاني تازه گرفتم. به شيريني فروشي سر كوچه كه رسيدم، ياد نرگس افتادم كه هوس شيريني نارنجكي كرده بود. - يككيلو و نيم لطفاً. و با دست، اشاره كردم به شيريني مورد علاق