-
چهل سالگي عمر چل سال رنج و غصه کشيدم و عاقبت تدبيرما به دست شراب دو ساله بود (حافظ) ميانسالي و چهل سالگي سن شادي و اندوه است: بالاي فراز زندگي است و هنگاهي که مرد به بارآمدگي و پختگي مي رسد و تن و انديشه اش آنچه را که از اين جهان بهره داشته، برگرفته است. از سويي هم آدمي سراشيب حيات و پايان اين زندگي پايدار را در پيش رو مي بيند، مرد دنيابين را هراس نيستي و هول مرگ فرا مي گيرد و انسان دل آگاه به انديشه بيشتر در فرجام کار خود بر مي آيد و مي کوشد تا بهره ي ماند