-
مرد دوره گرد و شاگردش از روزگاران گذشته و از آن سالهاي دوري كه از يادها رفته است حكايت ميكنند كه مرد دوره گردي با شاگردش از اين شهر به آن شهر ميرفت و اجناسي را كه خريده بود ميفروخت و گذران زندگي ميكرد. او از مال دنيا فقط يك الاغ داشت و مقداري جنس كه روي الاغ بار مي كرد. كار او مسافرت به شهرهاي مختلف بود. او در هر شهري جنسهايي كه از شهر قبلي خريده بود ميفروخت و به جاي آن اجناس جديدي ميخريد و دوباره راهي مسافرت م