-
نترس، روي برگها برقص ملول و عصبي جواب سلامي سرد تحويلش دادم. (وقتي بغل كردن دو دوست دو دختر، براي چاپ بشود مسأله، پس چرا من نخوام كه داد بزنم، آزادي برقص!) او هم زود مطلب را گرفت و گفت: خانوم قشنگ! وقتي اونقدر زنده هستي كه ميتوني كسي رو بغل كني، اخم و تَخم نداره! (آه! اگر همين تميزي نوشته را هم بهانه كنند و تو خواب شب، چاپ بشود رويا...) خواستم بگم اما من خيلي وقته مُردم كه خودش ادامه داد: ميدونستي وقتي تو آغوش كسي باشي هموگلوبين خونت