- امان از سيگار... ثنا اصلا قرار نبود اين پست، اينجا باشهمي خواستم بنويسم درباره ي....نمي دونم،وليقرارم رو بهم زدم خودم:اينكه دلم نسوزه بيخود و بي جهت براي هر آدمي.نميشد... قرارها بهم مي خورند كه مي خورند،وقتي مي شنوي:-چي شده چشم پسرتون؟"چشمشو بسته بودند.فكر كنم خيلي زياد، 2 سال داشت فقط، بغل مامانش بود،فكر كن يه پسر بچه ي دوساله."-هيچي هيچي هيچي ....بازم هيچي.-رفت طرف باباش ،باباش سيگار دستش بود خورد به چشم پسرم ،قرنيه ي چشمش آسيب ديده، بايد تحت نظر باشه.-هيچي هيچي هيچي.....بازم هيچي.هميشه بدم ميومد ازين سيگاِربگذار بگم "لعنتي"اما حالا متنفرم ازش.منبع: وبلاگ ثنا
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان