-آفتاب خانه حیدریک گل نصیبم از دو لب غنچه فام کنیا پاسخ سلام بگو یا سلام کنای آفتاب خانه حیدر مکن غروباین سایه را تو بر سر من مستدام کن
پیوسته نبض من به دو پلک تو بسته استبر من تمام من نگهی را تمام کنتا آیدم صدای خدای علی به گوشیک بار با صدای گرفته صدام کناز سرو قد شکسته نخواهد کسی خرامای قامتت قیامت من کم قیام کندرهای خلد بر رخ من باز میکنیاز مهر همره دو لبت یک کلام کناین کعبه بازویش حجر الا سود علی ستزینب بیا و با حجرم استلام کن بخش عترت و سیره تبیانشاعر: علی ا