-هدایای صدام به اسرا
شکم خالی اسرا کم طاقت شده بود. چشمشان که افتاد به نانهای پشت وانت، هجوم آوردند طرفش. تصویربرداری پشت وانت بود. دوربین تصویربرداری تو دستهایش، میچرخید روی اسرا.صدای بوق ماشین پیچید تو محوطه. سرباز فؤاد لنگه در را تا آخر گشود و خودش را کشید عقب. وانت آمد تو. به وسط محوطه که رسید، راننده پا گذاشت روی ترمز. سرباز فؤاد دوید طرف ماشین. شکم خالی اسرا کمطاقت شده بود. چشمشان که افتاد به نانهای پشت وانت، هجوم آوردند طرفش. تصویربرداری پشت وانت بود. دوربین تصویربرداری ت