-
درخواست طلاق به بهانه امتحانات پایان ترم گوشهای از راهروی دادگاه خانواده روی نیمکت نشسته و به گذشتهاش فکر میکند. به روزی که برای اولینبار سحر را دید و زندگیاش از اینرو به آنرو شد. آن روز تصور میکرد که با دیدن سحر به خوشبختی که همیشه دنبالش بود میرسد، غافل از اینکه زندگیاش بعد از دیدن سحر از خوشبختی و خوشحالی دور میشود. مهیار به این فکر میکند که چقدر ساده زندگیاش نابود شد و سکانسهای پایانی را میگذراند.
<