- دکههای دخانیات، گاهی هم مطبوعات میفروشند!
آن شب میهمان داشتیم. سر راه به شیرینی فروشی رفتم. فروشنده جلوی مغازه ایستاده بود و سرش را به تأسف تکان می داد.
نویسنده : مسعود حیدری معینی
آن شب میهمان داشتیم. سر راه به شیرینی فروشی رفتم. فروشنده جلوی مغازه ایستاده بود و سرش را به تأسف تکان می داد. از تأخیرش عذرخواهی کرد و جعبه شیرینی را به من داد. کنجکاو شدم که چه چیز اینقدر فکر او را مشغول کرده؟ هم کلام شدیم، گفت: این دکه ای که در چند قدمی مغازه من است را میبینی، درآمد او از من بیشتر است! من در ماه چند میلیون اجاره مغازه، دستمزد کارگر و... می دهم بعد درآم
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان