-
مقايسه شبرنگ بهزاد و پگاز (2) شبرنگ اسبي است هوشمند و آدمي گونه و شايسته راز گفتن و حال آن که پگاز چنين ويژگي اي ندارد. آنگاه که سرنوشت شوم به سياووش روي مي کند او پس از بازگفتن سفارش هاي خود به فرنگيس به سوي آخر تازي اسبان مي شتابد و خروشان سر شبرنگ را در آغوش مي گيرد و رازي دراز در گوش او نجوا مي کند. سپس همه مرکبان را پي مي کند و تنها شبرنگ را گرامي مي دارد: سياوش چو با جفت غم ها بگفت خروشان بد و اندر آويخت جفت رخش پر زخون دل و ديده گشت