-
پرواز کبوترها نويسنده:نرگس قنبري نگاهت کردم. نگاهت پر از راز بود. پرسيدم: «سفر درازي بود؟» لبخندي زدي: «چه مي شه کرد.»گفتم:«اونجا چه خبربود؟»گفتي:«سرشار از زندگي.»گفتم:«بچه ها چه طورند؟» به فکر رفتي وبعدگفتي:« امشب شب چهارشنبه است وهمه دور هم جمع اند، توسل مي کنند به آقا. خيلي از بچه ها هنوز بين مرگ وزندگي اند.»آهي از ته دل کشيدم:«کاش من هم اونجا بودم.»نگاهي غريب به من انداخت