- احترام عجيب به پدر و مادر
برف شديدي باريده بود. وقتي قطار دوكوهه وارد ايستگاه تهران شد، ساعت دو نيمه شب بود.
با چند نفر از رفقا حركت كرديم. علي اصغر را جلوي خانهشان در خيابان طيب پياده كرديم. پاي او هنوز مجروح بود. فردا رفتيم به علياصغر سر بزنيم. وقتي وارد خانه شديم مادر اصغر جلو آمد. بيمقدمه گفت: «آقا سيد شما يه چيزي بگو؟!» بعد ادامه داد:«ديشب دو ساعت با پاي مجروح پشت در خانه تو برف نشسته اما راضي نشده در بزنه و ما رو صدا كنه. صبح كه پدرش ميخواسته بره مسجد اصغر رو ديده!» از علياصغر اين كارها بعيد نبود. احترام عجيبي به پدر و مادرش ميگذاشت. ادب بالاترين شاخصه او بود.
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان