- ماجراي نگهباني امام (ره) بهجاي يك پاسدار ديشب ، امام آمد اسلحه دوستم را كه در حال نگهباني بود ، گرفت و خودش به جاي او 2 ساعت نگهباني داد . وقتي نگهباني تمام شد اسلحه را آورد و بعد رفت وضو گرفت و به نماز شب ايستاد . مادر شهيد مهدي خندان: وقتي كه جنگ شروع شد، داوطلبانه رفت به جبهه . شش ماهي سر پل ذهاب آن جا بود . پس از پايان ماموريت به پذيرش سپاه رفت تا براي ادامه ي خدمت ، لباس سبز سپاه را به تن كند . مورد پذيرش قرار گرفت و به محافظان امام « ره » پيوست …يك شب براي استراحت به منزل آمده بود . خيلي خوشحال به نظر مي رسيد . از او پرسيدم : « چه خبر مهدي جان ، خوشحالي ؟! »در جواب گفت : «
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان